۲۲ سال

زندگی می‌گذرد  و مرا می‌گذراند با خود*** زندگی از روزها خالی نیست ، روز از خاطره ها *** یادها با زندگی است ، زندگی با یادها

زندگی می‌گذرد   ۲۲سال گذشت!

جشن تولد ۲۲ سالگی‌ در روز ۲۱ اردیبهشت با ۲ روز تاخیر به خاطر امتحان بهینه‌سازی

11 و 12 اردیبهشت

بعد از کلی ویندوز نصب کردن برای یک مدرسه الان فرصت کردم که بیام و یه چیزی بنویسم!

چرا مدارس دولتی ما از لینوکس استفاده نمی‌کنند ! اقو یکبار امتحان که ضرر نداره! مگه  ۱۳۹۳ سال" اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی " نیست . لینوکس تنها یک سیستم عامل نیست لینوکس یک فرهنگ است!

بعد از کلی حرف زدن درباره‌ی حسن‌های لینوکس نسبت به ویندوز بالاخره مدیر مدرسه راضی شد که روی یکی از ۱۵ کامپیوتر مدرسه ubuntu 14.04  رو نصب کنم! باز هم خوشحالم که تونستم همین یکی رو نصب کنم تا یه دانش آموز از اون استفاده کنه و بیاد به سمت دنیای متن باز!

حالا از اینا بگذریم!

 امروز یه پست جالب در مورد روز معلم در سایت دکتر علیخانی دیدم!

نقل قول، نقل قول دکتر علیخانی:

"به قول یکی از دوستان، ماه اردیبهشت، عجب ماهی است! روزهای بزرگداشت سعدی در اول ماه و روز بزرگداشت فردوسی و خیام (روز ریاضی) در اواخر آن!! روز کارگر و معلم نیز در اواسط آن. البته من هم متولد 15 اردیبهشتم که به قول امیر خان گوهرشادی این روز "میانه‌ی بهار، روز شیراز، روز جهانی ماما، جشن بهاربد، سال‌روز پیام‌آوری زردشت، سالروز گشایش ساختمان نوی آرامگاه سعدی در شیراز، روز قتل ناصرالدین شاه قاجار، گاهنبار میدیوزرم و روز جهانی آزادی مطبوعات" نیز هست:-)"

کلاً یه سال هست و اردیبهشت! اصلا متولدین اردیبهشت عالمی دارن! ما هم که اردیبهشتی هستیم!

بـاز جـهـان گـشـت چـو خرم بهشت          خـویـد دمـیـد از دو بـناگوش مشت
ابـــر بـــه آب مــژه در روی کــشــت          گل به مل و مل به گل اندر سرشت

بــاد ســحــرگــاهــی اردیــبــهــشـت        کـــرد گــل و گــوهــر بــر مــا نــثــار          (منوچهری)    

اما معلم‌های بزرگوار سال‌‌های پر خاطره‌ی‌من:

قبل از رفتن به دبستان ما می‌رفتیم پیش "ملا حیات" برای یادگیری قرآن و کار‌های دیگه از جاروکردن خونه ملا حیات گرفته تا دامداری!

دبستان ۱۲ فروردین:

سال اول دبستان عموی خودم(حسین باقری)  معلم بود . وقتی به اون سال فکر می‌کنم فقط یه چیز یادم میاد ،اون هم خودکار گذاشتن لای انگشتم!خیلی دردناک بود ،اینجا پارتی هم جواب نمی‌داد.

سال دوم: جلال زارعشاهی

سال سوم: حاج عباس زارعشاهی(سر کلاس باید حاجی رو می‌گفتیم)

تو همین سال ها بود که کلاس حفظ قرآن می‌رفتیم و یکی از تلخ ترین حوادث زندگیم رخ داد: از دست دادن استادی دلسوز در سانحه تصادف درست روزی که از سربازی برمی‌گشت تا بره به خواستگاری!

عکس ۱ (جمعه شب آپلود میکنم)

خودم، محمد‌حسین قربی، ابوالفضل زارعشاهی،(مرحوم علی زارعشاهی ) ، نمیدونم‌، یوسف زارعشاهی، حسین انباری

سال چهارم: محمد علی نیکخو (یه تسمه کولر داشت همیشه زیره میزش بود) 

سال پنجم: حسین زارعشاهی(یه دسته کلید سنگین داشت و از جاش بلند نمی‌شد)

عکس ۲ (جمعه شب آپلود میکنم)

راهنمایی شهید رجایی:

مدیر مدرسه: محمود زارعی (به فیض ایشون ما ۲تا اردوی کشوری رفتیم اردوگاه امام خمینی لواسان تهران)

معلم عربی -دینی: حسین باقری ( پسر عموی بابام)

معلم ریاضی: به خدا  ۲ ساعت دارم فکر میکنم اسمشون یادم نمیاد به چند تا از هم دوره‌ای هام زنگ زدم اونا هم  نمی‌دونند! ولی چهرشون تو ذهنم هست! چون همیشه خودم پای تخته بودم. (فکر کنم فلاح)

معلم فارسی: محمود زارعی حسین متخلص محمود آموسن(عمو حسین)  اسمشون با مدیر مدرسه یکی بود و همیشه مایع دردسر! یه شیوی تنبیه کردن جالبی هم داشت همیشه گردن همون سرخ بود!

معلم پرورشی: آقای فیاضی

معلم حرفه وفن: آقای فلاح
دبیرستان صادقیان:

چون مدرسه داخل محله‌ی فیروزآباد بود همه نام خانوادگی‌ها معلم‌ ها دهقانی بود

معلم هندسه۱: علی محمد دهقانی

معلم هندسه۲: محمد علی فلاح

معلم جبرو احتمال: محمد علی دهقانی (اسمشون با معلم هندسه۱ یکی بود )

معلم حسابان :کمال صادقی

معلم فیزیک: آقای دهقانی

معلم شیمی: آقای فلاح

معلم دین و زندگی: محمد علی دهقانی(هیچ صحبتی در مورد ایشون نمیشه کرد!اگه بگم فردا صبح وبلاگم فیلتر میشه )

پیش دانشگاهی:

ریاضیات: آقای سید رضا موسوی (کلاساشون عین استاد علیخانی باشور و نشاط بود)

شیمی: آقای سبحانی - آقای مرادی (روش‌هایی که شیمی به ما یاد می‌داد باحال بود)

دیگه یادم نمیاد!

پ.ن امروز به طور اتفاقی چند تا از عکس‌های اساتید ریاضیم رو پیدا کردم! 

فروردین!

بعد از دو هفته‌ی نسبتا سخت از پس میانترم ها بر اومدم! الان فقط وقت خوش گذرونی هد!

هم خوابگاهی‌های خوب: سید مجتبی مهرداد و علی دل‌آشوب
       

شب به یاد ماندنی در باغ دولت آباد